مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغههايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، چکیده کامل
مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغههايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، در صورت أخذ مفهوم «شيء»، دخول عرض عام در فصل و در صورت أخذ مصداق «شيء»، انقلاب قضاياي ممكن به ضروري اتفاق ميافتد. در صورت نخست فصل، از فصل بودن ميافتد و در فرض دوم جهت امكان از عالم واقع جمع ميگردد. براي تبيين كيفيت انقلاب، راهكاري ارائه شده است كه به تحليل مفهوم حصه و نقش قيد و تقيد در محمول باز ميگردد. در ادامه، برغم بينقص شمردن اين استدلال، روشن خواهد شد كه دليل مزبور براي اثبات بساطت مشتق ناكارآمد است و تنها از عهدة اخراج مفهوم يا مصداق «شيء» از حقيقت مشتق برميآيد.
پرونده مقاله
بحث حركت در فلسفه از زواياي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. يكي از اين زوايا بحث دربارة وجود و بقاء موضوع حركت، بويژه در حركت جوهري است كه پيش از ملاصدرا بعنوان يكي از لوازم حركت و از عوامل تشخص آن محسوب ميشد. ملاصدرا با ابداع مباني خاص خود، نگاه به حركت و لوازم آن ـا چکیده کامل
بحث حركت در فلسفه از زواياي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. يكي از اين زوايا بحث دربارة وجود و بقاء موضوع حركت، بويژه در حركت جوهري است كه پيش از ملاصدرا بعنوان يكي از لوازم حركت و از عوامل تشخص آن محسوب ميشد. ملاصدرا با ابداع مباني خاص خود، نگاه به حركت و لوازم آن ـاز جمله، موضوع حركتـ را تا حد زيادي دگرگون ساخت. موضوع حركت در حركت جوهري، در انديشه» ملاصدرا و نوصدراييان يكي از موارد بحثبرانگيز و محل تشتت آراء است. ملاصدرا گاه بر نياز حركت جوهري به موضوع تأكيد كرده و گاه از آن عدول نموده است. همين امر، در ميان پيروان مكتب صدرايي از جمله علامه طباطبايي و شهيد مطهري نيز محل اختلاف است. در اين جستار، ضمن بررسي ديدگاههاي مختلف، تلاش كرده ايم با بررسي نقاط ضعف و قوت آنها به اين نتيجه دست يابيم كه نه تنها حركت جوهري نيازي به موضوع ندارد، بلكه حركت در اعراض هم بينياز از موضوع است و با توجه به اصالت وجود صدرايي، ميتوان از وجود واحد سيالي در جهان واقع حمايت كرد كه خود، عين حركت و متحرك و مافيه الحركه است و تفكيك آنها تنها در دنياي تحليل ممكن است.
پرونده مقاله
بر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و ن چکیده کامل
بر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» بهاثبات برساند. استدلال ابنسینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابنسینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید.
پرونده مقاله
بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفلالسافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه¬یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطۀ علّیـ چکیده کامل
بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفلالسافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه¬یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطۀ علّیـمعلولی با هم ندارند، مثل یک سنگ و یک درخت، این پرسش مهم را در تاریخ اندیشۀ بعد از صدرالمتألهین پیش آورد که چگونه میتوان بین این دو حقیقت، جمع نمود. پاسخ به این پرسش، در چهارصد سال گذشته، اختلافهایی مبنایی بین شارحان آثار ملاصدرا پدید آورده است. ما در این پژوهش نشان میدهیم که پذیرش نظام طولی و تشکیکی وجود، منافاتی با پذیرش کثرتهای عرضی ندارد و آنچه در تشکیک وجود صدرایی پذیرفته شده، یک نظام تفاضلی بین همـۀ موجـودات است، نـه صرفـاً یک نظام علّـی ـ معلولـی. کلیـد اصلـی فهـم ماجرای کثرتهای عرضی در اندیشۀ صدرایی را باید در ماجرای ارباب انواع و ملحقات آن یافت. صدرالمتألهین در ارائۀ نظام فیض خود، تأثیر فراوانی از اندیشۀ سهروردی پذیرفته و از نحـوۀ صـدور اربـاب انـواع، در مجالهـای مختلف، دفاع کرده است. ارباب انواع همان عقول عرضی هستند که پذیرش آنها، مساوی است با حل ماجرای کثرتهای عرضی در همۀ عوالم طولی وجود.
پرونده مقاله